اگر آفتـاب به عـظمـتـش و آسمان به وسـعـتـــش و کوه به صلابـتـش می نازد من به تو می نازم چون قشنگـــترین صدای زندگـیــم تـپـش قلـب تـــــوست و زیباترین تصویرزندگی ام نگاه پر مهر توست.
کویر زنده است چون امید دارد روزی باران به آن هستی می بخشد و من نیز زنده می مانم چون تــــو باران جان بخش منی.
اگر زندگی قطره اشکی بود به پایت می ریختم تا بدانی دیوانه وار دوســـــــــتت دارم .
جیرجیرک به خرس میگه: دوسـتـت دارم
خرس میگه: الان وقت خواب زمستونیه
بعدا صحبت میکنیم، خرس رفت خوابید،
وقتی بیدار شد اثری از جیرجیرک نبود
خرس نمیدونست عمر جیرجیرک سه روزه
..........
براستی چرا ما قدر لحظاتی رو که در اختیارمونه را نمی دونیم و فرصت ها رو خیلی راحت از دست میدیم .
- زنی سعادتمند است که مطیع " شوهر" باشد. ( ضرب المثل یونانی )
در موقع خرید پارچه، حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن . ( ضرب المثل آذربایجانی )
اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. ( ضرب المثل اسپانیایی)
ازدواج کردن وازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است . ( سقراط )
با زنی ازدواج کنید که اگر " مرد " بود ، بهترین دوست شما می شد . ( بردون)
با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل های خسته کننده او را اصلاً نخوانید . ( سونی اسمارت)
پیش از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. ( فرانکلین )
ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل! ( تن )
قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم . ( لرد لوچستر)
ازدواج کنید، زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. ( سقراط)
مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. ( کارول بیکر)
من تنها با مردی ازدواج می کنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . ( آگاتا کریستی)
هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی کند. ( ضرب المثل اسکاتلندی)
با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن . ( ضرب المثل آلمانی )
زندگی بدون عشق، به درختی می ماند بدون شکوفه و میوه. عشق بدون زیبایی، به گلهایی می ماند بدون رایحه و به میوه هایی که هسته ندارند ...
زندگی، عشق و زیبایی، یک روحند در سه بدن که نه از یکدیگر جدا می شوند و نه تغییر می کنند.
هنگامی که عشق به شما اشارتی کرد، از پی اش بروید،
هر چند راهش سخت و ناهموار باشد.
هنگامی که بالهایش شما را در بر می گیرد، تسلیمش شوید،
گرچه ممکن است تیغ نهفته در میان پرهایش مجروحتان کند.
وفتی با شما سخن می گوید باورش کنید،
گرچه ممکن است صدایش رویاهاتان را پراکنده سازد، همانگونه
که باد شمال باغ را بی بر می کند.
زیرا عشق همانگونه که تاج بر سرتان می گذارد، به صلیبتان می کشد.
همانگونه که شما را می پروراند، شاخ و برگتان را هرس می کند.
برای خاطر عشق به من بگو، آن شعله چه نام دارد که در دلم زبانه
می کشد، نیرویم را می بلعد و اراده ام را زایل می کند؟
خطاست اگر بیندیشیم عشق حاصل مصاحبت درازمدت و باهم بودنی
مجدانه است. عشق ثمره خویشاوندی روحی است و اگر این خویشاوندی
در لحظه ای تحقق نیابد، در طول سالیان و حتی نسلها نیز تحقق نخواهد
یافت.
محبوبم، اشکهایت را پاک کن! زیرا عشقی که چشمان ما را گشوده و ما
را خادم خویش ساخته، موهبت صبوری و شکیبایی را نیز به ما ارزانی
می دارد. اشکهایت را پاک کن و آرام بگیر، زیرا ما با عشق میثاق بسته ایم
و برای آن عشق است که رنج نداری، تلخی بی نوایی و درد جدایی را تاب
می آوریم.
جبران خلیل جبران
زندگی بدون عشق، به درختی می ماند بدون شکوفه و میوه. عشق بدون زیبایی، به گلهایی می ماند بدون رایحه و به میوه هایی که هسته ندارند ...
زندگی، عشق و زیبایی، یک روحند در سه بدن که نه از یکدیگر جدا می شوند و نه تغییر می کنند.
هنگامی که عشق به شما اشارتی کرد، از پی اش بروید،
هر چند راهش سخت و ناهموار باشد.
هنگامی که بالهایش شما را در بر می گیرد، تسلیمش شوید،
گرچه ممکن است تیغ نهفته در میان پرهایش مجروحتان کند.
وفتی با شما سخن می گوید باورش کنید،
گرچه ممکن است صدایش رویاهاتان را پراکنده سازد، همانگونه
که باد شمال باغ را بی بر می کند.
زیرا عشق همانگونه که تاج بر سرتان می گذارد، به صلیبتان می کشد.
همانگونه که شما را می پروراند، شاخ و برگتان را هرس می کند.
برای خاطر عشق به من بگو، آن شعله چه نام دارد که در دلم زبانه
می کشد، نیرویم را می بلعد و اراده ام را زایل می کند؟
خطاست اگر بیندیشیم عشق حاصل مصاحبت درازمدت و باهم بودنی
مجدانه است. عشق ثمره خویشاوندی روحی است و اگر این خویشاوندی
در لحظه ای تحقق نیابد، در طول سالیان و حتی نسلها نیز تحقق نخواهد
یافت.
محبوبم، اشکهایت را پاک کن! زیرا عشقی که چشمان ما را گشوده و ما
را خادم خویش ساخته، موهبت صبوری و شکیبایی را نیز به ما ارزانی
می دارد. اشکهایت را پاک کن و آرام بگیر، زیرا ما با عشق میثاق بسته ایم
و برای آن عشق است که رنج نداری، تلخی بی نوایی و درد جدایی را تاب
می آوریم.
جبران خلیل جبران
در کلاس روزگار
درس های گونه گونه هست:
درس دست یافتن به آب و نان!
درس زیستن کناره این و آن.
درس مهر,
درس قهر,
درس آشنا شدن.
درس با سرشک غم ز هم جدا شدن!
در کناره این معلمان و درس ها,
در کناره نمره های صفر و نمره های بیست;
یک معلم بزرگ نیز
در تمام لحظه ها تمام عمر!
در کلاس هست و در کلاس نیست!
نام اوست: مرگ!
و آنچه را که درس می دهد ;
((زندگی)) است!
فریدون مشیری
خدایا
من در کلبه فقیرانه
خود چیزی دارم
که تو در عرش کبریایی خود نداری
من همچون توئی دارم
و تو همچون خودت نداری