زندگی و عشق

زندگی  بدون عشق، به درختی می ماند بدون شکوفه و میوه. عشق بدون زیبایی، به گلهایی می ماند بدون رایحه و به میوه هایی که هسته ندارند ...   

زندگی، عشق و زیبایی، یک روحند در سه بدن که نه از یکدیگر جدا می شوند و نه تغییر می کنند.

هنگامی که عشق به شما اشارتی کرد، از پی اش بروید،

هر چند راهش سخت و ناهموار باشد.

هنگامی که بالهایش شما را  در بر می گیرد، تسلیمش شوید،

گرچه ممکن است تیغ نهفته در میان پرهایش مجروحتان کند.

وفتی با شما سخن می گوید باورش کنید،

گرچه ممکن است صدایش رویاهاتان را پراکنده سازد، همانگونه

که باد شمال باغ را بی بر می کند.

زیرا عشق همانگونه که تاج بر سرتان می گذارد، به صلیبتان  می کشد.

همانگونه که شما را می پروراند، شاخ و برگتان را هرس می کند.

برای خاطر عشق به من بگو، آن شعله چه نام دارد که در دلم زبانه

می کشد، نیرویم را می بلعد و اراده ام را زایل می کند؟

خطاست اگر بیندیشیم عشق حاصل مصاحبت درازمدت و باهم بودنی

مجدانه است. عشق ثمره خویشاوندی روحی است و اگر این خویشاوندی

در لحظه ای تحقق نیابد، در طول سالیان و حتی نسلها نیز تحقق نخواهد

یافت.

محبوبم، اشکهایت را پاک کن! زیرا عشقی که چشمان ما را گشوده و ما 

را خادم خویش ساخته، موهبت صبوری و شکیبایی را نیز به ما ارزانی

می دارد. اشکهایت را پاک کن و آرام بگیر، زیرا ما با عشق میثاق بسته ایم

و برای آن عشق است که رنج نداری، تلخی بی نوایی و درد جدایی را تاب 

می آوریم.

 

 جبران خلیل جبران   

نظرات 2 + ارسال نظر
.......... پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:19 ب.ظ http://www.doroghcity.blogsky.com

سلام . ممنون از اینکه به من سری زدی و نظرت را راجع به نوشته های من دادی.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:20 ب.ظ http://www.doroghcity.blogsky.com

سلام . ممنون از اینکه به من سری زدی و نظرت را راجع به نوشته های من دادی.
موفق باشی ...... تا بعد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد